بازخورد گرفتن در یک شب اتفاق نمیافتد. این یک اصل است که در خصوص نویسندگی باید پذیرفت و سپس شروع کرد و ادامه داد.
من تلاش برای بازخورد گرفتن را سم مهلکی میدانم که در ابتدای مسیر نویسندگی احتمالاً مضر و گمراهکننده خواهد بود.
این را بگویم که منظور ابتدای مسیر نویسندگی، یکی دو سال قلمزدن تفننی نیست، گاهی ده سال اول فعالیت یک نویسنده را میتواند ابتدای مسیر طولانی زیست نویسندگی او در نظر گرفت.
وقتی یک نویسندۀ تازهکار بهاندازۀ کافی ظرفیتهای زبانی و نگارشی خودش را گسترش نداده؛ چرا باید انتظار داشته باشد نویسندۀ حرفهایتری زمانش را برای تذکر بدیهیات به او تلف کند؟
اصولاً توقع داریم پس از نشان دادن متنهای نیمبند خودمان چه بازخوردی بگیرم؟ بهعنوان نابغهای نوظهور مورد تحسین واقع شویم؟ یا دنبال شنیدن وردی جادویی هستیم که یکشبه نوشتههای ما را دگرگون کند؟
اصولاً فقط و فقط خود ما هستیم که از روند رشد خودمان آگاهی داریم، هیچکس دیگری از جایگاهی که در آن قرار داریم آگاه نیست. در چنین شرایطی شنیدن تجویزی که هنوز توان اجرای آن را نداریم، میتواند ناامیدکننده و بیاثر باشد. نویسندۀ تازهکاری که هنوز دامنۀ واژگانش بهقدر کافی غنی نشده، چه نیازی دارد که نکات پیشرفتهای را دربارۀ ساختار روایت بشنود؟
وسوسۀ بازخورد گرفتن نوعی بهانه برای فرار از نوشتن است.
کسی که عاشق نوشتن است، بیش از هر چیز باید درگیر نوشتن باشد، باید در خلوت خودش بنویسد و دور بریزد و فقط و فقط از یک طریق بازخورد بگیرد:
خواندن.
نوشتن با خواندن عجین شده. بزرگترین نویسندۀ دنیا هم بعد از خواندن نوشتههای ما صادقانهترین جوابی که میتواند بدهد همین است:
بیشتر بخوان.
اصرار برای بازخورد گرفتن مثل این است که میوههای کال را بهزور بکنیم توی حلق دیگران.
تو درختت را آبیاری کن، به وقتش بار میدهد و حتی اگر آنها را نچینی، دیگران سراغش را میگیرند، یا از فرط رسیدگی روی زمین میافتد.
غالباً نوقلمهایی که مشکل عزتنفس دارند دنبال بازخورد (بخوانید: تأیید) میگردند، اصلاً طی چند سال اول نویسندگی نوشتههای ما چندان جدی نیستند که ارزش گرفتن وقت دیگران داشته باشند. این روزها برای خواندن سرسری شاهکارها هم وقت پیدا نمیشود، چطور توقع داریم دیگران حوصلۀ خواندن نوشتههای کممایۀ ما را داشته باشند؟
مسیر یادگیری نویسندگی روشن است، بازخورد گرفتن اصولاً کار بیاثر آماتورهاست. اگر دنبال شنیدن مبادی کار هستید که مطالعه کتابهای آموزشی یا شرکت در دورهها و کلاسها کافی است. چه نیازی هست که اصول اولیه را بعد از خوانده شدن چرکنوشتههایتان بشنوید.
اگر هم نیاز به تشویق دارید، یاد بگیرید خودتان، خودتان را تشویق کنید، یا کتاب انگیزشی بخوانید، وگرنه آدم معتاد به تشویق ممکن است با شنیدن یک بازخورد منفی نوشتن را برای همیشه ببوسد و بگذارد کنار.
اصلاً آدم مینویسد که با نوشتن خودش را تشویق کند دیگر، پس این یکی را هم از خود نوشتن طلب کنید نه دیگران.