ادیسون در مقابل تسلا: وقتی دانش تنها یک وسیله است.
توماس ادیسون باور داشت که یک سیستم کارآمد باید بر پایهی جریان مستقیم (Direct Current) بنا شود. کارمند سابقش نیکولا تسلا اما موفق شده بود سیستمی با کارایی بالا بر پایهی جریان متناوب (Alternating Current) ایجاد کند. این مساله خشم ادیسون را برانگیخته بود و او تصمیم گرفته بود به هر شکلی اعتبار تسلا را از بین ببرد.
او میخواست به عموم جامعه نشان دهد که سیستم طراحی شده توسط تسلا غیرایمن است و تسلا بطور غیرمسئولانهای قصد توسعه این سیستم را دارد. البته ادیسون این کار را برای رضای خدا و یا پیشرفت علم انجام نمیداد. در آن سالها صنعت برق بسرعت در حال توسعه کمی و کیفی بود، تقاضا در حال رشد بود، نیروگاههای بزرگی در حال احداث بود، نیاز جدی برای انتقال برق به مسافتهای دور شکل گرفته بود و بنابراین منافع مالی بزرگی در این مسیر وجود داشت.
ادیسون برای ضربه زدن به طرح تسلا، انواع حیوانات را جمع کرد و با استفاده از جریان متناوب کشت. وقتی دید این کار کافی نیست، در سال ۱۸۹۰ مقامات زندان ایالتی نیویورک را واداشت تا برای اولین بار اعدام از طریق صندلی برقی و با استفاده از جریان متناوب را اجرا کنند. نتیجه فاجعهآمیز بود. جریان برای کشتن حیوانات کوچک کافی بود؛ اما برای یک انسان، ضعیف بود. محکوم به حالت نیمهمرده در آمد و در تصمیمی بیرحمانه، برای بار دوم از طریق صندلی برقی مجددا اعدام شد.
ادیسون در نهایت پذیرفت که نمیتواند سیستم کارآمد تسلا را عقب براند پس کوتاه آمد. جریان متناوب بعنوان بهترین سیستم برای انتقال برق در کشور انتخاب شد. در حالی که نیکولا تسلا مجبور شده بود حق اختراعش را خیلی پیشتر بفروشد، شرکت ادیسون (General Electric) لایسنس استفاده از این سیستم جدید را خریداری کرد و قراردادهای بزرگی بدست آورد.
سال ۱۹۱۵ ادیسون نپذیرفت که جایزه نوبل مشترکی با تسلا دریافت کند؛ چرا که نمیخواست ذرهای اعتبار به او ببخشد، حتی به قیمت آن که خودش نوبل نگیرد. ادیسون میلیونر زیست و مخترعی خوشنام در تاریخ ماند و تسلا عمرش را در فقر به توسعه علم اختصاص داد در حالیکه از او بعنوان "دانشمند دیوانه" یاد میشد!
این هم از ادیسون. چه ماجرای غم انگیز و مشمئز کنندهی بود به ظاهر شهرت، عرور و خودخواهی انگیزهی اصلی ادیسون بوده.