به نظر من دیگر دورۀ همایشها و اهرم کردن جمعیت و آدمها برای فروختن و بستههای دورههای بیمحتوا دارد به آخرهای خودش نزدیک میشود؛ این جنس کلاهبرداریهای کاملاً قانونی و به دست خود افراد! آرام آرام دارد رخ واقعی نشان میدهد!
بحران در منابع انسانی و نبود نیروهای کار متخصص؛ میل زیاد به مهاجرت؛ خالی بودن بسیاری از فضاهای شغلی و تخصصی؛ ایجاد تصاویر غیرواقعبینانه از کار و تلاش و موفقیت و ... آسیبهای مشابه، بخشی از خسارتهایی هست که این همایشهای بیفایده نه فقط به اقتصاد که به ذهن افراد و خصوصاً نسل جوان وارد کرده که تصور میکنند با دو خط کتاب، دیگر استاد شدهاند و یا میتواند جایگاههای خاص اجتماعی را با یک سایت و یک کتاب الکترونیک به دست بیاورند.
اصولاً جایگاه اجتماعی از چه حاصل میشود؟ از مدرک؟ از عنوان؟ یا از محتوا و چیزی که به دنیای بیرون ارائه میدهیم؟(به نظر من این آخری بیشتر هست!)
و این محتوایی که ارائه میدهیم و در زندگی آدمها فایده و ارزش ایجاد میکند، ناشی از دانش کاربردی هست؛ نه فروش هیجان و حس خوب یک موسیقی یا لحنی آرام با چاشنی جملات انگیزشی پوچ و بدون پشتوانه که حتی برای خود گوینده هم فایده نداشته جز مسخ کردن یک جماعت برای خالی کردن جیبشان به دست خودشان!
بنشین و اطلاعات و دانش یاد بگیر؛ بچسب و کتاب بخوان! کتابهای مناسب با شرایط و نگاهت تا بتوانی قصۀ موفقیت خودت را با دستان خودت رقم بزنی و حالش را ببری!
سجاد رحیمی مدیسه؛ چهارشنبه, ۱۹ مهر ۱۴۰۲