دوستی و رفاقتهای قدیمی بسیار باارزش است؛ اما اسمش روی خودشان هست: دوستی و رفاقتهای قدیمی.
نمیتوانیم رابطهای را که سالهاست نشانی از دوستی و رفاقت نداشته است، دوستی و رفاقت بدانیم.
دوستی و رفاقت را در چه تعریف میکنیم؟ در پیامک زدن های تکراری برای یک مناسبت خاص مانند عید نوروز؟
یا پیام فرستادن در شبکههای به اصطلاح اجتماعی که برخلاف نامشان، تا توانستند آدمها را از هم دور کردند و فریبشان دادند!
در این برهۀ سنی، تجربه به من نشان داده هر زمان بخواهیم دوستیها و رفاقتهای قدیمی را بعد از مدتها زنده کنیم، باید اشتراکات و ارزشهای مشترک را به دنبالشان باشیم و نه فقط خاطرات را.
شاید مرور خاطرات برای طرفین لذت بخش باشد؛ اما نه ما انسان ده سال قبل و بیست سال قبل هستیم و نه دوست سابقمان.
او انسان دیگری هست؛ دغدغهها و اولویتهای دیگری دارد. او دوست راهنمایی و دبیرستان و دانشگاه و سربازی ما نیست؛ او یک انسان حاضر در سال 1401 و نوروز 1402 هست.
دغدغههایی دارد که شاید هیچ نسبتی با دغدغههای 20سال قبل و 10سال گذشته و حتی پنج سال اخیر ندارد.
پس مجبور است اولویتهایی را با توجه به دغدغههایش تعیین کند؛ اینجاست که باید بپرسیم: آیا ما به عنوان یک دوست، جزوی اولویتها و دغدغههایش هستیم؟