هنرمند به وسیله روی کاغذ آوردن اندیشه ها و عواطف خویش، از آنها رها میشود.هیچکس ننوشته است، نقاشی نکرده است، مجسمه نساخته است، آهنگی نساخته است، اختراع یا اکتشافی نکرده است مگر آنکه ضمن برخی هدفهای دیگر، خود را هم از تنش و اندوه برهاند.
هنر در آغاز هنرمند را درمان میکند، سپس به درمان دیگران یاری میدهد.
اما به جز هنرمندان، مردم عادی هم میتوانند از طریق هنر و بویژه به وسیله نوشتن به رفع مشکلات عاطفی و روانی خویش کمک کنند. مبتلایان به بیماریهای روانی نیز سالهاست که به کاربرد هنر برای درمان ابتلائات روانی خویش تشویق میشوند.
یکی از روشهای کارآمد در کاستن از مشکلات روانی نوشتن خلاقه است. نوشتن خاطرات روزانه، یا نگارش دیدگاه های شخصی در مورد اضطراب یا حالات ویژه دیگر از جمله رویدادهای لذتبخش، مفید است. این امر در مورد نامه نگاری منظم به دوستان و آشنایان هم میتواند صادق باشد. این روزها کاربرد پست الکترونیکی از طریق شبکه های رایانه ای تا حدودی این نقش را ایفاء میکند اما به دلایلی که ذکر خواهم کرد مطلقاً جای نوشتن با دست را نمیتواند بگیرد.
به عنوان یک اصل، هرکس که با سواد است میتواند برای تسکین آلام خویش بنویسد. حتی ممکن است مردمی که تجربه کمی در نوشتن دارند راحت تر بتوانند به صورت خلاقه بنویسند تا افراد باسوادتری که در اثر "خویش – آگاهیِ" بیش از حد، خلاقیتشان سرکوب شده است.
بزرگترین منبع خلاقیت هر فرد، تجربه پیشین خود اوست. این خاطرات، مواد اولیه "زندگینامه نویسی" است که جنبه منحصر به فرد دارد و با صرف وقت و وجود انگیزه، قابل نگارش است. شماری از مردم عادی و نیز برخی مبتلایان به مسائل روانی و جسمی وجود دارند که زندگینامه های جذابی را نوشته اند و از میان آنان میتوان به "هلن کلر" اشاره کرد.
آفرینندگی نه تنها به عنوان محملی برای رهایی از رنج عمل میکند بلکه در ضمن راهی است برای سامان بخشیدن به هیجانات و اندیشه های آشفته. هنرمند از طریق انتزاع و تجرید و نیروی اندیشه سازمانمند و برقراری فاصله از منبع نومیدی، از شدت رنج خود میکاهد و با اثر هنری خویش وسیله ای برای هم حسی انسانهای دیگر میشود. هنرمند مینویسد، میسراید، و نقش میآفریند تا خود را در پوششی از واژه ها، نغمه ها، و رنگها محافظت کند و این امر در مورد انسانهای دیگر نیز میتواند صادق باشد.
زمانیکه از کسی خشمگین هستید به جای ابراز مستقیم خشم به او، درباره او و احساس خویش نسبت به او بنویسید. اگر مورد بی اعتنایی محبوب قرار گرفتهاید احساسات خود را در نامه ای بیان کنید و نزد خویش نگهدارید. نامه به شما امکان میدهد عواطف سرکش و شدید را تبدیل به واژه هایی منطقی کنید و وضعیتی هیجانی را به موضوعی عقلی بدل کنید. پس از نوشتن راجع به هر یک از موارد فوق، با شگفتی خواهید دید آرامتر شدهاید. آن هیجانات از ذهن شما به صفحه کاغذ منتقل شده است. تعجب نکنید اگر بگویم بسیاری از آثار جاویدان ادبی جهان همینگونه پدید آمده است.
دانته آلیگیری، شاعر بنام ایتالیا، صدها سال پیش از آنکه فروید درباره ساز و کارهای دفاعی روانی بنویسید، نوشته است: "اگر لبان بوسه خواه هر عاشق بیدرنگ با بوسه معشوق بسته میشد، آنگاه هیچ دهانی برای سرودن ترانه های عاشقانه باز نمیشد!"
شاید شکست و ناکامی سعدی و حافظ در عشق زمینی بود که آنان را به سرودن عاشقانهترین اشعار واداشت که جلوهای است از عشق به آفریدگار:
همه قبیله من عالمان دین بودند مرا معلم عشق تو شاعری آموخت
تاثیرات مثبت نوشتن با دست از نظر عصبی- روانی- اجتماعی
افسانه سنگ صبور را شنیدهاید؟
یعنی مخاطبی که فقط بشنود و اجازه دهد فرد سبک شود تا بتواند از طریق حرف زدن با خود چاره کار را بیابد؟
زمانیکه با فردی درد دل میکنید و آنچه را رنجتان میدهد به زبان میآورید آرامتر میشوید. آنچه شما میخواهید بیرون ریختن هیجانات و عواطف و بیان آنها برای ارزیابی و نتیجه گیری خود شماست. در واقع میخواهید گره کار را بیابید و اگر مخاطب شما از این موضوع آگاه نباشد و بخواهد در مورد گفته های شما اظهار نظر کند یا راه حلی ارائه دهد در واقع مزاحم شما شده است.
افراد زیادی هستند که چون با مشکلی روبرو شوند در سکوت و تنهایی به آن میاندیشند. اندیشیدن نیز نوعی گفتار درونی است. شخص درون ذهن خویش با خود صحبت میکند. گویا بخشی از مغز، موضوعاتی را برای بخش دیگر مغز تبیین میکند. پرسشگر و پاسخگو هردو یک نفرند. به راستی که وضعی شگفت است: شخص راجع به چیزی میپرسد که خود پاسخ آن را میداند. اما این گفتار درونی که در واقع گفتگویی بین دو نیمکره چپ و راست مغز است، راهی برای نظم دادن به اندیشه و رسیدن به پاسخ است.
اما آیا راه بهتری نیز برای نظم دادن به اندیشه هست؟ آری! آن راه نوشتن است. نوشتن ما را قادر میکند به اندیشههای خویش شکل دهیم. نوشتن بهتر از سخن گفتن اندیشه را منسجم، هماهنگ و منظم میکند. در نوشتن، واژه هایی که باید با دقت برگزیده شوند شکل ملموس و واضحی به اندیشه های مبهم و بدون وضوح میدهد. جمله ها باید از قواعد دستور زبان پیروی کنند و روشن و گویا باشند. به این ترتیب با نوشتن میتوانید اندیشه و عاطفه خود را به دیگران منتقل کنید.
خداوند دو ویژگی بزرگ برای انسان قرار داده است که او را از جانداران دیگر، حتی عالیترین نُخُستیها (پریماتها) متمایز میکند: مغز بزرگی که توانایی اندیشیدن با واژه ها را دارد و به انسان امکان گفتار میدهد، و دستهایی که قادر به ساختن و کاربرد ابزار است. نوشتن، رابط بین این دو ویژگی انسانی است، یعنی کاری که اندیشه را به واسطه دست به واژه و جمله نوشتاری تبدیل میکند. این تجربه ای است که به وسیله تایپ کردن به دست نمیآید. حرکات انگشتان و مچ دست است که به یاری نوشت افزار، اندیشه و عاطفه و خاطره را از مغز میگیرد و بر صفحه کاغذ به نمایش میگذارد. گرچه با وسایل گوناگونی میتوان نوشت، از زغال و گچ تا مداد و خودکار و رواننویس، اما این گردش نرم قلم نی خوشنویسی، یا خلف آن یعنی خودنویس است که به نرمی میتواند تجربه لذتبخش شکل دادن به افکار را روی کاغذ پدید بیاورد. اندیشه و عاطفه، آرزو و ترس، و بیم و امید با گردش نوک خودنویس روی کاغذ در برابر چشمان شما به صورت جریانی سیال از جوهر که منحنیهای زیبای خط فارسی را به نمایش میگذارد، به شکل واژه ها نقش میبندد. به این ترتیب عواطف خود را از ذهن به کاغذ منتقل میکنید، از عواطف منفی رها میشوید، عواطف و اندیشه های مثبت خویش را به چشم میبینید. قادر به ارزیابی و مرور پیوسته آنچه نوشتهاید یعنی اندیشههایتان خواهید بود. رویدادی معجزه آسا رخ میدهد: با نوشتن آرامتر و آسودهتر و پالایش یافتهتر میشوید. خوشنویسی، این هنر ارزنده ایرانی، نقشی چشمگیر در کاهش تنش و اضطراب و افسردگی دارد.
برحسب تاریخ و زندگینامه خوشنویسان بزرگ قدیم و معاصر میدانیم که انسانهایی والا و سرشته به صفات خوب و آرامش و مهربانی هستند. اما نه فقط محتوای خوشنویسی که ارزندهترین یادگارهای ادبی و اخلاقی و مذهبی است در این امر نقش دارد، بلکه صِرفِ نوشتن با قوسها و منحنیها و خطوط کشیده و لغزنده فارسی به ایجاد آرامش میانجامد. این تجربهای است که با پژوهش بالینی روی بیماران، و کاهش اضطراب و افسردگی آنان یا خوشنویسی، مستند کردهایم.
اما سودمندی نوشتن با دست بسی بیش از اینهاست. نوشتن به معنی ارزش دادن به روابط انسانی نیز هست، زیرا برای هر نامه دستنوشتهای که برای دوست، همکار، رئیس، مرئوس، یا عزیزی مینویسید باید چیزی را هزینه کنید که هرکس مقدار بسیار کمی از آن را دارد، یعنی زمان! یک یادداشت دستنوشته، یک نامه شخصی، یک پیام مختصر، یا خوشامد کوتاه به دریافت کننده این واقعیت را انتقال میدهد که نویسنده برای او ارزش قائل بوده است. یک نامه دستنوشته که به خطی خوش، نه با مداد و خودکار بلکه با خودنویس نوشته شده باشد، جنبه شخصی دارد و عصاره ادب و مهر است.
چگونه یک صفحه نوشته تایپ شده یا پرینت رایانه ای میتواند احساس و عاطفه ای را منتقل کند که یک دستنوشته که بر آن اشکی چکیده یا بوسهای بر آن نقش بسته است به همراه دارد؟
قلم که چنان مهم است که خداوند سبحان به آن قسم یاد کرده است برای افراد آفریننده، برای شاعری که در وجود هریک از ماست، ابزاری است جادویی که فکر و احساس را به نوشتار تبدیل میکند. نوشتن راهی است برای خلاقیت، به جریان انداختن بزرگترین منبع آفرینندگی هر فرد که تجربه منحصر به فرد او از زندگی است.
برحسب پژوهش ها آنانکه خاطرات خوش یا اندوهناک خویش را مینوشتند در قیاس با افراد مشابهی که به نوشتن عادت نداشتند، کارکرد بالاتری ایمنی بدن و سلامتی جسمی بیشتر داشتند. نوشتن به شاعران امکان داد از اندوه رها شوند و یادگارهایی جاودانه را به ارمغان بگذارند که چون هنگام اندوه بخوانیم ما نیز آرام میشویم. کیمیای نوشتن اندوه را به آرامش تبدیل میکند.