تجربه نشان میدهد برای گوگل نوشتن، اشتباه راهبردی در تولید محتواست.
ما باید برای انسان ها بنویسیم و تولید محتوا کنیم.
تولید محتوایی که فقط برای وایرال شدن باشد، نتیجهی اثربخشی ندارد.
تجربه نشان میدهد برای گوگل نوشتن، اشتباه راهبردی در تولید محتواست.
ما باید برای انسان ها بنویسیم و تولید محتوا کنیم.
تولید محتوایی که فقط برای وایرال شدن باشد، نتیجهی اثربخشی ندارد.
کسی که تخصص نویسندگی دارد، ابتدا موضوع و هدف را مشخص میکند. سپس دربارۀ آن فکر میکند؛ و در نهایت دست به قلم شده و شروع به نوشتن میکند تا محتوایی خلق کند که او را مقصد برساند.
طبیعی هست که مسیر نوشتن مانند هر شغل دیگر، چالشهای خود را دارد.
پس این که تصور کنیم هر نوشتنی به معنی تخصص داشتن و یا نویسنده بودن در معنای حرفهای است، تصوری اشتباه و حتی شاید بسیار خطرناک باشد.
رویکرد غیر حرفهای به نویسندگی و فرآیندهای مرتبط با آن به ویژه حوزههای کسبوکار، قطعاً هزینهها را افزایش خواهد داد.
بهرهوری و کیفیت در نویسندگی، اثر مستقیمی با دانش و تخصص ما به عنوان یک نویسنده دارد.
اگر میخواهیم کیفیت نوشتهها بالا و بهرهوری آن در مسیر رشد باشد، راهی نداریم جز خلق متونی که به مخاطب برای حل مسائلش کمک کند.
بسیاری از محتواها به این دلیل شکست میخورند که راه حلی برای مشکل مخاطب و یا رفع نیازی از مجموعه نیازهای وی ندارند.
داستانهای ما هستند که اعتماد رو رقم میزنند و این داستان باید مبتنی بر واقعیت و ویژگیهای درست و حقیقی باشه؛ چه در خصوص محصول و چه در خصوص انسان یا تیمی از انسانها.
رسالت نویسندگی نیز جز این نیست؛ یعنی بیان حقایق به طیف وسیعی از انسانها.
وقتی متنی رو مینویسیم که قرار هست اساس و شالودۀ توضیح یک محصول، محتوای یک سایت و یا تهیه تصویر و ویدئویی باشه، باید از خودمان بپرسیم: آیا تمام محتوا بر اساس حقیقت است؟
داستانی که از دل بیرون بیاد و هدفش انسان باشه، بدون شک به موفقیت میرسه؛ و این نیازمند اتخاذ این رویکرد هست که فراتر از منافع تجاری صرف به نوشتن در فضای وب توجه کنیم.
از زمانی که با قلم و کاغذ در مرکز آفرینشهای ادبی کانون پروش فکری کودکان و نوجوانان آشنا شدم و خو گرفتم، همیشه دنبال این بودم که با نوشتههایم، چیزی به اطرافیان و دنیای پیرامون خود اضافه نمایم.