زود قضاوت کردن، آفتی هست که امروزه بسیاری از ما را به خود آلوده کرده است.
زود قضاوت کردن، آفتی هست که امروزه بسیاری از ما را به خود آلوده کرده است.
ترسناکترین انتخاب در مسیر پیشرفت و توسعه فردی، رضایت دادن به پادشاهیِ شهر کورهاست.
اینکه به خاطر کمکاری و سطح پایین اطرافیان به ابتداییترین دستاوردها بسنده کنیم، ازنظر من ارزشمند نبوده و نیست.
مدیر یکی از مراکز دولتی همیشه در توجیه بهرهنگرفتن از آدمهای کاربلد و متخصص میگفت: نمیخوام برام شاخ بشن!
تجربه ثابت کرده که گشتن با کوتولهها به امید بلندتر دیدهشدن چیزی جز رخوت و عقبماندگی در پی نداشته است.
بهتر است همیشه از خودمان بپرسیم، آیا این کوتولههای اطراف ما هستند که باعث شدهاند احساس کنیم نقاط دورتر را میبینیم، یا نه، بر شانۀ غولها ایستادهایم و دوردستها را نظاره میکنیم؟
بیایید هرگز پادشاه یکچشمی شهر کورها نباشیم.
برخی از دوستانم که اهل یادگیری و مطالعه هستند حرفهای خندهداری میزنند.
یادگیری به مدرسه محدود نمیشود. یادگیری در بیرون از مدرسه هم صورت میگیرد. نو کردن روشهای آموزشی ضروری است؛ چون به اندازۀ کافی کارگر و کارمند داریم. آنچه نیاز داریم، آدمهای خلاق و نوآور هستند. شیوۀ یادگیری مبتنی بر ارتباط و مشارکت، باید جایگزین شیوۀ سنتی آموزش معلم و شاگردی به صورت یکطرفه باشد. این مسأله به معنی حذف معلم نیست. یادمان نرود آموختن فقط انتقال دانش نیست؛ بلکه برافروختن آتشی در درون دانشآموز است تا او راهی بلند را شروع کند.
آیا تا به حال برای توسعۀ فردی خودتان فکری کردهاید؟