شخصاً کیفیت انجام کارها در بازههای زمانی رو مقدم بر کمیت میدانم.
یک زمانی ما میآییم ده وظیفه و کار را در شبانهروز تعریف میکنیم که حتماً انجام دهیم؛ مسألهای پیش میآید و مثلاً یک کار باکیفیتی که مد نظرمان هست انجام نمیشود؛ مثلاً مطالعه یک بخش از کتاب با دقت بالا و یادداشتبرداری.
آیا صرفاً مطالعۀ همراه با عجله و بدون تمرکز، به معنای انجام آن کار و خوردن تیک فعالیت در پایان شبانهروز است؟
یا در نظر بگیریم فعالیتی را که در برنامۀ یکروز قرار دادهایم و انرژی بیش از آنچه تصور کردهایم، به خود اختصاص میدهد و برنامههای دیگر عقب میافتد؛ ... حالا ساعت نزدیک 24 است و شبانهروز دارد تمام میشود و دو کار دیگر مانده از جمله مطالعۀ عمیق 5صفحه کتاب! خب بدیهی است که این دو کار در مدیریت زمان ما در آن شبانهروز تیک نمیخورد!
خب این به آن معناست که ما برنامهریزی درستی نداشتهایم؟ به اعتقاد و تجربۀ من خیر.
شاید بهتر باشد بحث انرژی و کیفیت انجام دادن کار در مدیریت زمان را هم مد نظر داشته باشیم. اگر این گونه عمل کنیم، خروجی بهتری از برنامهریزیها برای مدیریت زمان خواهیم داشت.