ایمیلی تبلیغاتی در خصوص بیزینس کوچ یا مربی کسب و کار برایم آمد و تصمیم گرفتم دربارۀ کوچ و کوچینگ بیشتر بنویسم تا هم مروری بر دانستهها و تجربیاتم باشد و هم راهنمایی برای کسانی که به این مباحث علاقهمند هستند یا نیازی را تحت این عنوان احساس میکنند.
اگر کسی باشید که احساس نیاز به خدمات کوچینگ پیدا کرده باشید و یا این واژه را شنیده باشید، به زبان ساده باید عرض کنم کوچینگ یعنی مشاوره و راهنمایی دادن؛ یعنی همراهی شما برای رفع سؤالات، ابهامات و چالشها. گفتگو از جمله ابزارهای کلیدی این فرآیند است و تا گفتگو و تبادل اطلاعاتی صورت نگیرد، کوچینگی هم وجود ندارد.
کوچینگ حرفهای اغلب تبلیغ ندارد و باید دنبال آن باشید؛ جستجو کنید و ببینید چه فردی میتواند همراه شما برای رفع مشکل و چالشهایتان باشد.
کوچینگ شدن مراجعه به سایت و انتخاب یک نفر از لیست انبوه کوچها نیست. سایتهایی هستند که با هدف درآمدزایی و برندسازی شخص/یا اشخاص معدود(که معمولاً بنیانگذاران آن)، تبدیل به پلتفرمی برای گردآوری اشخاص تحت عنوان کوچ! میشوند و هر کسی حتی شما با ثبت یک شماره و درج مشخصات و عکس و چند گواهی، میتوانید به عنوان کوچ در آن سایت معرفی شوید. اما آیا این واقعیت کوچینگ است؟
بیزینس کوچ یا مربی کسبوکار چیست؟
در شرایط خاص اقتصادی و به ویژه اقتصاد تحت تحریم، کسبوکارها(اعم از بازرگانی، تولیدکننده، دانشبنیان، استارتآپها و ...) دارای شرایط ویژهای میشوند که نیاز به راهنمایی و مشاوره پیدا میکنند.
در این شرایط یا باید دوباره مشغول آزمون و خطا و متحمل شدن هزینههای گزاف مالی و زمانی شد؛ یا اینکه مسیرهایی را طی کرد که احتمال موفقیت بالاتر باشد یا حداقل با کمترین هزینۀ ممکن مواجه شد.
بنابراین راهنمایی کردن به کمک ما میاد؛ که مثلاً تحت عنوان "بیزینس کوچ" یا "مربی کسب و کار" از آن یاد میشود. (البته ما شاخههای زیادی در کوچینگ داریم مانند: کوچ زندگی، کوچ ورزشی، کوچ سلامتی، کوچ بازاریابی، کوچ فروش، کوچ آرایشگری، کوچ صادرات، کوچ مالی، کوچ عملکرد، کوچ بازرگانی، کوچ لجستیک، کوچ مدیران و رهبران، کوچ استعدادیابی و ... موارد متعدد دیگر.)
بیزینس کوچینگ، یکی از شاخههای کلان فرآیندی به اسم کوچینگ هست و مجموعه مهارتهایی هست که استعداد و توانمندیهای یک فرد را شکوفا میکند تا بتواند در زندگی کاری و حتی شخصی خودش، عملکرد بهتری داشته باشد.
هنر توسعه رهبری، رهبری تیمها برای عملکرد موثر، تسلط بر پیچیدگی و بحرانها، ابزارهای استراتژیک برای پیشروی تحول دیجیتال، فرآیندهای مدیریت ریسک، مدیریت بحران، آشنایی با حقوق کسبوکار، مذاکره و حقوق بینالملل، مدیریت مالی، بازگشت سرمایه، روابط عمومی در کسبوکار، ایجاد روابط ارزشمند، بازاریابی، مدیریت فروش، مدیریت برند، ساخت تابآوری و انعطافپذیری، نوآوری، درک و بهینهسازی مغز در کسبوکار از جمله مواردی هست که در بیزینس کوچینگ روی آنها متمرکز میشوند.
بیزینس کوچ حرفهای برای شما الزاماً نباید برند یا شرکتهای خیلی مشهوری را راهنمایی کرده باشد. اصولاً بسیاری از افراد، کسبوکارها و حتی صنعتهای تولیدی، مدلهای ابتدایی و نه چندان پیچیده را در خود جا دادهاند که اصلاً تناسبی با غولهایی مانند برندهای معتبر جهانی و حتی داخلی ندارند.
پس در کوچینگ به طور عمومی، این روش درستی نیست که دنبال اسمهای بزرگ باشیم. بلکه باید به دنبال دانش و تجربههای ارزشمند باشیم.
تجربههای ارزشمند باعث میشن هیچ وقت حس نکنیم زندگی ما خالی هست. اساساً چرا باید خالی و پر بودن زندگی ما به عوامل بیرونی گره زده بشه؟ این توسط ذهن ماست که صورت میگیره و نه یک واقعیت. آیا اگر قرار بود بشر زندگیش رو به حوادث بیرون گره بزنه، پیشرفت و توسعههای امروزش رو میتونست به دست بیاره؟