دوره دادزنی های بازار کتاب تمام شده است. کتاب خوان و کتاب باز که باشی، دقیقا میدانی انتشارات مورد علاقه ات کجای نمایشگاه است، کدام سالن در کدام راهرو، همان جای همیشگی مثل هر سال.
می داند از کدام در وارد نمایشگاه شود، می داند کدام سالن و به کدام راهرو برود، می داند کتابی که منتظرش است روز چندم با حضور نویسنده اش رونمایی و امضا می شود، می داند انتشاراتی که کتابهایش را همیشه از آنجا می خرد، کجای نمایشگاه غرفه دارد، شبکه های اجتماعی اختصاصی ناشر همه آنچه را که در نمایشگاه کتاب قرار است رخ دهد، از چند روز زودتر به مخاطبانش اطلاع رسانی کرده است، دیگر دوره نقشه نمایشگاهی و دادزنی های بازار کتاب تمام شده است.
وعده می کنند، مسیر مشخص می کنند، تور می گذارند، اصلا با هم سر راهروی منتهی به غرفه قرار می گذراند، سی و چهار دوره از نمایشگاه کتاب می گذرد، مخاطب حرفه ای شده، راه بلد هم نمی خواهد، سر غرفه که می رسند، هر دو طرف به خوبی همدیگر را می شناسند، هم ناشر هم مخاطب. بدون هیچ مقدمه ماجرای خرید کتاب شروع می شود.