از زمانی که با قلم و کاغذ در مرکز آفرینشهای ادبی کانون پروش فکری کودکان و نوجوانان آشنا شدم و خو گرفتم، همیشه دنبال این بودم که با نوشتههایم، چیزی به اطرافیان و دنیای پیرامون خود اضافه نمایم.
راه آسانی نبود؛ اما تمام سختیها را به جان میخریدم تا بتوانم هر روز بهتر از روز قبل بنویسم.
نویسندگی اگر با عشق همراه شود، زیباترین دستاوردها را رقم خواهم زد. در طول 29سال نویسندگی خود، چه معجزهها که از این عشق ندیدم! چه دستاوردهایی که با همین نوشتن به دست نیاوردم! و چه تجربهها و ارتباطات ارزشمند و دوستیهای عمیقی که از نزدیک و با عمق جانم تجربه نکردم.
حقیقتن کسانی که اهل نوشتن هستند را صمیمانه دوست دارم؛ هر کجای این کرهی خاکی که باشند.
میفهمم و درک میکنم نویسندهای را که با تمام قلبش تلاش میکند اثری در دنیای بیرونش بگذارد تا جهان بهتری را شاهد باشیم.
یکی از مسائلی که همیشه به آن فکر میکنم و تصورم این است که شاید دغدغهی بسیاری از اهالی نوشتن باشد، این است که جایگاه اجتماعی یک نویسنده کجاست؟ آیا اساسن صحیح است برای نویسنده، جایگاهی قائل شویم و آن را یک قشر تعریف کنیم؟ و یا اینکه اساسن نویسندگی، هنری یکتا و منحصر به فرد است که خداوند آن را به بندگان برگزیدهی خود عطا نموده است؟
وقتی خودم به این پرسش فکر میکنم، حالت دوم را بیشتر به پاسخ صحیح، نزدیک میدانم: هنر یک شغل یا یک جایگاه خاص اجتماعی مانند دیگر مشاغل یا جایگاهها نیست؛ بلکه موهبتی ممتاز و منحصر به فرد است که به هر کسی داده نشده است و داده نخواهد شد؛ و شاید همین ویژگی منحصر به فرد نویسندگی است که یکی از راز و رمزهای سوگند قرآن کریم به قلم و نوشتن است.
بله! چه افتخاری بالاتر از این که اهل نوشتن، قلمی در دست دارند که پروردگار به آن و آنچه مینویسند، سوگند یاد میکند؟ آیا این افتخار کوچکی است؟ آیا اساساً این افتخار قابل مقایسه با دیگر افتخارات است؟
آیا خداوند به کارمندی سوگند یاد خورد؟
آیا خدا به دندانپزشک و پزشک و مهندس قسم یاد نمود؟
اینجاست که باید دربارۀ قسم یاد کردن کمی بیشتر بدانیم. اینکه:
قسم خوردن همیشه به چیزهای بزرگ اتفاق میافتد؛ و نه چیزهای کوچک. پس علت سوگند به قلم و نوشته، بزرگ جلوه دادن آنها است.
یاد این صحبت از بزرگی میافتم:
... قلم زبان خدا است؛ قلم امانت آدم است؛ قلم ودیعهی عشق است؛ هر کسی توتمی دارد؛ و قلم توتم من است؛ و قلم توتم ما است.
کمی بیشتر بررسی که میکنم، انگار مرحوم جلال آل احمد زیبا و موجز به پرسش مطرح شده پاسخ میدهد:
حساب کار قلم را باید از هر حسابی جدا کرد.
دقیقن! جایگاه اهل نوشتن از تمامی جایگاههای دیگر جداست. جایگاهی که شبیه آن وجود ندارد و نصیب هر کسی هم به راحتی نمیگردد؛ چرا که ودیعهای است گرانبها نزد برگزیدگان خدا.