در شبکههای اجتماعی اگر تکنیکهای روانشناسی مخاطب را بلد باشیم، به خوبی متوجه میشویم تفاوت بین به هر قیمتی دیده شدن با منطقی دیده شدن چیست. چرا برخی در شبکههای اجتماعی، خودشون رو بالاتر از چیزی هستند که نشون میدهند؟ تهش چه دستاوردی برایشان دارد؟ مطمئناً در حوزۀ حرفهای فقط پای کار وسط میآید و قضیه جدی میشود، خودشان را رسوا میکنند و به قول شاعر: پستۀ بیمغز چو لب وا کند، رسوا شود. تأکید میکنم بر حد وسط رفتار در شبکههای اجتماعی؛ چون از نظر عامۀ مردم و جامعه: مشک خوب آن نیست که خود ببوید! به هر حال یک آشفتهبازاری در #محتوا وجود دارد که تشخیص گردو از گرد به راحتی نیست؛ افراد هم زمان محدودی دارند و متأسفانه از همین ضعف، خیلیها در صنوف مختلف سوءاستفادههای متعدد میکنند که بعضاً کلاهبرداریهایی هست به اسم خدمات و مشاوره دادن و حتی آموزش؛ فقط فرقش با کلاهبرداریهای ملموس در جامعه این هست که افراد قربانی، خودشان با دست خودشان کلاه رو از سر خودشون برمیدارند.
در پنج سال اخیر فراوان دیدم کسبوکارها، استارتآپها و تولیدیها و حتی فریلنسرهایی که از مشاورین و اساتید قلابی چه آسیبهای بدی خوردند و چه مبالغی از جیبشان با اختیار خودشون رفته. در شبکههای اجتماعی، شاید کمبود عزت نفس با خود را بیشتر از آنچه هست نشان دادن، کمی کمرنگ بشه؛ اما آسیبهای بعدش به مراتب بیشتر هست. برای خودم هم این سؤال هست که چرا افراد خودشان را آنچه که نیستند، نشان میدهند؟ آیا وقت و عمرشان برایشان ارزش ندارد؟ خب وقتی یک فرد خودش را زیادی بزرگ نشان دهد، ارتباطاتی برایش خواهد آمد؛ خب این ارتباطات وقتش را در نهایت خواهد گرفت که به چه چیزی برسد؟ به تجربه و مشاهدۀ من: به هیچ! اگر همین آسیب رو این افراد درک کنند، حاضر میشوند فقط خود واقعی خودشون رو نشون بدهند؛ نه اینکه به خاطر کمبود عزت نفس، رو به دروغ جلوه دادن خودشون بیارن.