توی داستاننویسی خلاقانه، تمرکز روی خلق دنیای جذاب و شخصیتهای عمیقه، درحالی که توی استوری تلینگ یا داستانسرایی در بازاریابی، هدف اصلی انتقال پیام تبلیغاتی و جلب توجه مخاطبه. بهتره بگم توی بازاریابی، داستان به عنوان ابزاری برای ایجاد ارتباط عاطفی و انتقال ارزشها به مخاطب مورد استفاده قرار میگیره.
داستاننویسی خلاقانه، استوریتلینگ و داستانسرایی هر سه رویکردی هستن که در زمینههای مختلفی از جمله ادبیات، بازاریابی و تبلیغات مورد استفاده قرار میگیرن.
۱. داستاننویسی خلاقانه:
- توی این رویکرد، داستان به عنوان محور اصلی قرار میگیره. این داستانها معمولا شخصیتهای پویا، اتفاقات جذاب و جزییات زیادی دارن.
- هدف اصلی داستاننویسی خلاقانه، ارائه داستانیه که خواننده رو به خودش جذب کنه و به تأمل و تعامل با داستان و شخصیتهای داستان وادار کنه.
- توی ادبیات، داستاننویسی خلاقانه به عنوان یک هنر ادبی شناخته میشه که به استفاده از زبان درخشان، توصیفات زیبا و ساختارهای نوآورانه تأکید داره.
۲. استوریتلینگ:
- استوریتلینگ به معنای ساختن و انتقال داستانها و روایتها در یک سیاق مشخص با هدف ارتباط برقرار کردن با مخاطبه.
- این رویکرد بیشتر در زمینه بازاریابی و تبلیغات به کار میره و هدف اصلی اون انتقال پیامهای تبلیغاتی و ایجاد ارتباط عاطفی با مشتریانه.
- استوریتلینگ معمولا شامل عناصری از جمله شخصیتها، مشکلات و نتایج مورد انتظاره که به صورت جذاب و قابل تشخیص ارائه میشه.
۳. داستانسرایی در بازاریابی:
- این رویکرد به استفاده از داستانها و روایتها برای تقویت هویت برند، جلب توجه مشتریان و افزایش ارتباط با اونها اشاره داره.
- داستانهایی که با این رویکرد استفاده میشه، معمولا شامل موضوعاتی از جمله تاریخچه برند، مسیر رشد، ارزشها و اصول برند و تجارب مشتریانه.
- هدف اصلی داستانسرایی در بازاریابی، جلب توجه مخاطب، ترغیب اونها به اندیشیدن در مورد برند و ایجاد ارتباط عمیقتری با اونها است.
📔به عنوان مثال، فرض کنین یک شرکت فناوری دارین و میخواین محصول جدید خودتون رو معرفی کنین، این سه رویکرد به شکلهای زیر میتونه استفاده بشه:
✍🏻داستاننویسی خلاقانه:
در این رویکرد، میتونین یک داستان جذاب بسازین که شامل ماجراهای یک شخصیت خلاق و کنجکاو باشه. این داستان میتونه راهحلی رو برای یک مسئله فناوری مرتبط با محصول شما ارائه بده و خواننده رو وارد دنیای شگفتانگیز محصول شما کنه.
✍🏻استوریتلینگ:
در این رویکرد، با نوشتن یک داستان کوتاه از روزمرههای زندگی یک فرد میتونین چگونگی استفاده از محصول و تاثیرات مثبتش رو نشون بدین. این داستان میتونه برای مشتریان قابل لمس باشه و به اونها این حس رو القا کنه که میتونن بخشی از از داستان شما باشن.
✍🏻داستانسرایی در بازاریابی:
توی این رویکرد، میتونین داستانهایی رو از مشتریان واقعی که از محصول شما استفاده کردن، جمعآوری کنین و از اونها به عنوان قسمتی از داستان برند خودتون استفاده کنین. این داستانها میتونن تجارب مشتریان، موفقیتها، چالشها و تاثیرات محصول شما رو روی زندگی نشون بدن و اعتبار بیشتری به برند شما ببخشن.
استفاده از هر کدوم از این رویکردها بستگی به هدف، مخاطب و شخصیت برند شما داره، اما با ترکیب رویکردها میتونین داستان جذابی برای محصول یا برندتون بسازین.