با شکلگیری و تشدید شوک محتوا، بازاریابی محتوایی به شکل سنتی (رایج) دیگر پاسخگوی برندها و کسب و کارها نخواهد بود.
با شکلگیری و تشدید شوک محتوا، بازاریابی محتوایی به شکل سنتی (رایج) دیگر پاسخگوی برندها و کسب و کارها نخواهد بود.
توی داستاننویسی خلاقانه، تمرکز روی خلق دنیای جذاب و شخصیتهای عمیقه، درحالی که توی استوری تلینگ یا داستانسرایی در بازاریابی، هدف اصلی انتقال پیام تبلیغاتی و جلب توجه مخاطبه. بهتره بگم توی بازاریابی، داستان به عنوان ابزاری برای ایجاد ارتباط عاطفی و انتقال ارزشها به مخاطب مورد استفاده قرار میگیره.
اگر مخاطبان شما با محتوای شما درگیر نباشند، چه باید کرد؟
پاسخ ساده است: باید بررسی و تحلیل نماییم چرا مخاطب با محتوای ما ارتباط برقرار نکرده است.
اصولاً یکی از زیربناهای فرآیند بازاریابی محتوایی، تفکر و تحلیل قبل از هر اقدام است که این آنالیز در اجرای فرآیند تولید محتوا و حتی بعد از آن نیز ادامه دارد.
بهترین ابزار برای تست A و B در بازاریابی محتوایی در اینترنت، فکر و محتوای متنی ماست که دو رویکرد متفاوت را برای دو دسته از مشتریان نشان داده و بازخوردها به ما نمایش داده خواهد شد.
روشهای و فرآیندهای بسیاری برای اجرای این تست در خصوص هر محصول یا خدمت وجود دارد که چگونگی اجرای آن کاملاً به سناریوی بررسی و پیشبینی شده در ذهن مجری بستگی دارد.
به نظر من به کار بردن واژهی بهترین برای تست A/B محصول صحیح نیست؛ چرا که رویکرد هر متخصص/مشاور/تیم اجرایی در این خصوص متفاوت و بر پایۀ دانش و تجربۀ مستقل قرار میگیرد.
ضمن اینکه هزینههای جبران نشده و یا موفقیت و شکست، در نهایت از همان دانش و تجربه حاصل خواهد شد.
چگونه داستان سرایی می تواند به شما کمک کند تا برند خود را به عنوان یک مرجع قابل اعتماد معرفی کنید؟